حالا در عصر اینترنت میشود خیلی بیشتر از گذشته از طریق راههای نامعقول (که با «نادرست» فرق دارد) صاحب پول شد. و به نظر من اگر کسی هوشمند باشد و از این باگها یا سوراخها یا روشهای نو استفاده کند، میتواند با جهش ژنتیکی پولدار شود. یعنی اینکه لازم نیست یک عمر صبر کند و پول روی پول بگذارد و از هزینهها بکاهد تا روزی به دارایی مالی برسد. البته راههای توصیهشده و درست برای پولدار شدن همین است و استفاده از باگها و جهشهای ژنتیکی، به خاطر ماهیت یگانهشان یا درستتر، یکبارمصرفشان، نمیتواند فراگیر باشد. اما اگر کسی بتواند از یکی از آنها استفاده کند، به شرط بلد بودن استفاده از پول و داشتن مدیریت مالی صحیح، میتواند در ادامه عمر راحتتر و آسودهتر و مرفهتر زندگی کند که به نظر من یکی از پایههای بهره بردن از زندگی به تمامی و شکوفا کردن استعداهای بالقوه است.
رودهدرازی را بس کنم و علت این پست را با شما سهیم شوم که مطلبی جالب در شمارهٔ جدید مجلهٔ دانشنامه بود: پینوشت:
از شخصی پرسیدند چگونه پولدار شدی؟ گفت یک بارِ میوه خریدم . آن را با کمی سود فروختم، همین کار را مدام ادامه دادم… و ناگهان عمویم از دنیا رفت و ثروتش به من رسید! نکته: راههای رسیدن به پول فراوان است، چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید

حکمت اخلاقی ۱: به نظر من و البته طبق تجربه، پول یک چیز است و برکت پول یک چیز دیگر. گاهی پولی با مقدار کم، برکت فراوانی دارد و بالعکس. هر موفقیتی را با قدر مطلقِ پول سنجیدن، خطایی است بزرگ.
حکمت اخلاقی ۲: پولی که به دست آدمها میرسد و مخصوصاً برکت پول، بسته به بزرگی دل آنهاست. حساب و کتاب این جهان هرگز بر مبنای دو دو تا مساوی چهار تا نچرخیده است.
حکمت اخلاقی ۳: یکی از بزرگترین خدمتهایی که یک انسان به خودش، خانوادهاش و جامعهاش میتواند بکند، این است که در راه رسیدن به فراغت مالی بکوشد. البته تجربه نشان داده که پیشتر از آن، شخص باید به یک نوع آزادگی شخصیتی و البته تعریفی درست از استقلال مالی و فراغت مالی رسیده باشد وگرنه اگر امروز بردهٔ n میلیون تومان باشد، فردا بردهٔ n میلیارد تومان خواهد بود. یکی از جنبههای انسان آزاده را به نظرم این شعر مولانا بیان میکند: «بازآمدم چون عید نو، تا قفل زندان بشکنم/ وین چرخِ مردمخوارا را، چنگال و دندان بشکنم!»
حکمت اخلاقی ۴: تصویری که رسانهها از آدمهای پولدار و مفهوم پولداری نشان میدهند، کاملاً دستکاریشده و غیرواقعی است. اگر زمانی خواستید تصویری واقعیتر از ثروتمندی داشته باشید، کتاب «همسایهٔ میلیونر من» را که بر مبنای تحقیقی در آمریکا نوشته شده، بخوانید.