آگهی‌های جالب
آگهی‌های جالب
واقعا از ایده و اجرای این آگهی لذت بردم:
شما هم اگر به آگهی‌های جالب برخورده‌اید، چه خارجی چه داخلی، چه قدیمی چه جدید، اینجا به اشتراک بگذارید.
شما هم اگر به آگهی‌های جالب برخورده‌اید، چه خارجی چه داخلی، چه قدیمی چه جدید، اینجا به اشتراک بگذارید.
Think Different.
Re: آگهی‌های جالب
معنی این اگهی اپل که توش سیاه پوست هست چیه؟
Re: آگهی‌های جالب
کمی باورش برای من سخت است که کسی محمد علی کِلِی را نشناسد. کلی (بر وزن play) بزرگترین ورزشکار تاریخ لقب گرفته. او تنها بوکسور سنگین وزن جهان است که سه بار متوالی قهرمان دنیا شده است و یکی از محبوبترین اشخاص تاریخ است. اما شهرت او فقط برای ورزشکار بودنش نبود، بلکه بیشتر به متفاوت بودن او برمی‌گشت.
یکی از خاطرات کودکی من همان شبهاییست که کلی مسابقه داشت. حتی تلویزیون ایران هم آنرا که بیشتر مواقع حوالی سه و چهار و صبح میشد، بطور زنده پخش میکرد و همه خانواده، حتی کسانی که در حالت معمول کوچکترین علاقه‌ای به ورزش نداشتند، دور تلویزیون سیاه و سفید جمع میشدیم تا نبرد او را با مثلا جو فریزر یا جرج فورمن تماشا کنیم. گاهی اوقات این مسابقه‌ها آنقدر طولانی میشد که مجبور بودیم به مدرسه برویم. خیلی‌ها مثل من رادیوی کوچکی را به مدرسه میبردیم تا داستان را دنبال کنیم.
کلی آدم بسیار جالبی بود. سیاهپوستی بود که مسلمان شد. با جنگ ویتنام مخالفت کرد و از رفتن به سربازی امتناع کرد. برای همین هم تا چهار سال که به فرجامش در دادگاه عالی آمریکا رای مثبت بدهند، از عناوین قهرمانیش خلع و از شرکت در مسابقات محروم شد.
کلی رقص پای زیبایی داشت، برعکس قهرمانان دیگر این رشته بسیار خوش‌رو بود. ولی آنچه که خیلی معروفش میکرد، رجزخوانی‌هایش پیش از مسابقه‌ها بود.
ایشان الان هفتاد سال سن دارد و سالهاست که مبتلا به بیماری پارکینسون است. اما هنوز هم جزو محبوبترین و شناخته شدنی‌ترین افراد دنیاست. معمولا او را در مراسم افتتاحیه یا اختتامیه المپیک، میتوانید ببینید.
اگر خواستید بیشتر در باره او بدانید، Muhammad Ali Clay را گوگل کنید.
یکی از خاطرات کودکی من همان شبهاییست که کلی مسابقه داشت. حتی تلویزیون ایران هم آنرا که بیشتر مواقع حوالی سه و چهار و صبح میشد، بطور زنده پخش میکرد و همه خانواده، حتی کسانی که در حالت معمول کوچکترین علاقه‌ای به ورزش نداشتند، دور تلویزیون سیاه و سفید جمع میشدیم تا نبرد او را با مثلا جو فریزر یا جرج فورمن تماشا کنیم. گاهی اوقات این مسابقه‌ها آنقدر طولانی میشد که مجبور بودیم به مدرسه برویم. خیلی‌ها مثل من رادیوی کوچکی را به مدرسه میبردیم تا داستان را دنبال کنیم.
کلی آدم بسیار جالبی بود. سیاهپوستی بود که مسلمان شد. با جنگ ویتنام مخالفت کرد و از رفتن به سربازی امتناع کرد. برای همین هم تا چهار سال که به فرجامش در دادگاه عالی آمریکا رای مثبت بدهند، از عناوین قهرمانیش خلع و از شرکت در مسابقات محروم شد.
کلی رقص پای زیبایی داشت، برعکس قهرمانان دیگر این رشته بسیار خوش‌رو بود. ولی آنچه که خیلی معروفش میکرد، رجزخوانی‌هایش پیش از مسابقه‌ها بود.
ایشان الان هفتاد سال سن دارد و سالهاست که مبتلا به بیماری پارکینسون است. اما هنوز هم جزو محبوبترین و شناخته شدنی‌ترین افراد دنیاست. معمولا او را در مراسم افتتاحیه یا اختتامیه المپیک، میتوانید ببینید.
اگر خواستید بیشتر در باره او بدانید، Muhammad Ali Clay را گوگل کنید.
Re: آگهی‌های جالب
من جا خوردم ! من در حد اسم ایشون را می‌شناختم .
-
kurosh_1349
- پست: 145
- تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2008, 12:32
- محل اقامت: UK
- تماس:
Re: آگهی‌های جالب
با درود
محمد علی کلی را در سال ۷۲ وقتی به تهران آمده بود در طبقه ۱۱ هتل استقلال دیدم . آن سالها خیلی به عکاسی خبری علاقه مندبودم وبه کارت خبرنگاری و دوربین نیکون F4 وکیف پر از تجهیزاتم می نازیدم.
با وجود بیماری پارکیسن و عدم کنترل کامل به حرکاتش وقتی با ایشان دست دادم تمام دست من در کف دستش گم شد و اگر اراده میکرد میتوانست داد از نهادم برآورد.
با آقای محی الدین نقاش رفته بودم و ایشان نقاشی را هدیه داد.
اما درحین عکاسی ناگهان محمد علی کلی بلند شد ؛ خداحافظی کوتاهی کرد واتاق ملاقات را ترک کرد.
از منشی که مرد جوان سیاه پوستی بود پرسیدم مشکلی پیش آمده؟
به پنجره اتاق اشاره کرد و گفت صدای اذان را نمی شنوی؟
ازین که مسلمانم خجالت کشیدم.
محمد علی کلی را در سال ۷۲ وقتی به تهران آمده بود در طبقه ۱۱ هتل استقلال دیدم . آن سالها خیلی به عکاسی خبری علاقه مندبودم وبه کارت خبرنگاری و دوربین نیکون F4 وکیف پر از تجهیزاتم می نازیدم.
با وجود بیماری پارکیسن و عدم کنترل کامل به حرکاتش وقتی با ایشان دست دادم تمام دست من در کف دستش گم شد و اگر اراده میکرد میتوانست داد از نهادم برآورد.
با آقای محی الدین نقاش رفته بودم و ایشان نقاشی را هدیه داد.
اما درحین عکاسی ناگهان محمد علی کلی بلند شد ؛ خداحافظی کوتاهی کرد واتاق ملاقات را ترک کرد.
از منشی که مرد جوان سیاه پوستی بود پرسیدم مشکلی پیش آمده؟
به پنجره اتاق اشاره کرد و گفت صدای اذان را نمی شنوی؟
ازین که مسلمانم خجالت کشیدم.
- پیوست‌ها
-
- مطلب بالا فرصتی را ایجاد کرد سری به آلبومهای انباری بزنم.
کورش خورشیدفر
www.cheshmack.ir
photocheshmack.persianblog.ir
https://instagram.com/kourosh khorshidfar/
www.cheshmack.ir
photocheshmack.persianblog.ir
https://instagram.com/kourosh khorshidfar/
پاسخ: آگهی‌های جالب
تبلیغات در عهد ماضی (آگهی‌های روزنامه‌ای در زمان رضاشاه)؛ بسیار دیدنی:
http://shahrefarang.com/iran-ads-1920s
http://shahrefarang.com/iran-ads-1920s
Think Different.
پاسخ: آگهی‌های جالب
ممنون علی عزیز بابت معرفی این سایت. براستی دیدنی است این آگهی‌های قدیمی. من متن همه آنها را تک به تک خواندم، برایم زبان بکار رفته شده در این آگهی‌ها نیز بسیار جالب و قابل توجه بود.AliGhz نوشته شده:تبلیغات در عهد ماضی (آگهی‌های روزنامه‌ای در زمان رضاشاه)؛ بسیار دیدنی:
http://shahrefarang.com/iran-ads-1920s
ممنون،
احمد
پاسخ: آگهی‌های جالب
فوق‌العاده بود. مرسی!AliGhz نوشته شده:تبلیغات در عهد ماضی (آگهی‌های روزنامه‌ای در زمان رضاشاه)؛ بسیار دیدنی:
http://shahrefarang.com/iran-ads-1920s
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان