نمیدونم چرا این رو اینجا مینویسم...
... امروز ناصر حجازی در ساعت ۱۱ برای همیشه چشمهایش رو بست... برای همیشه... من هیچوقت طرفدار پروپا قرص فوتبال ایران نبودم، ولی ایشون شخصیت واقعا محبوبی داشتن. امیدوارم اگر زندگیه دومی وجود داشته باشه، برای او به دور از تبعیض و پریشانی باشه.
Mac Pro (mid 2009), 12 GB RAM, OS X 10.8.5, Avid Media Composer 8.3.1
iPhone 5s 32GB, iOS 9.1
iPad 2 64GB 3G, iOS 9.1
مدتهاست که دیگر من طرفدار پر و پا قرص فوتبال (ایران و هیچ جا!) نیستم. ولی حجازی را من میان تیرهای دروازهٔ تیم ملی در امجدیه و آریامهر دیدهام.
روحش شاد.
خیلی حیف شد، بعد از مدتها دوباره یاد فوتبال افتادم، یاد فینال باشگاههای آسیا...امیدوارم همیشه روحش شاد باشه، تک بود...
آخرين بار سه سال قبل بازي با پرسپوليس توي آزادي ديدمش
Mac mini - iBook G4 - iPhone 4S
Mac OS X 10.9.4 & 10.5.8 - iOS 6.1.3
آخرین خاطرهای که من از پیتر فالک دارم در یکی از فیلمهای ویم وندرس هست که در نقش خودش بازی میکرد. اسم فارسی فیلم رو نمیدونم. چیزی شبیه «بالهای نیاز» (ضمناً یک شاهکار فیلمبرداری)
one more thing...
یادش به خیر!
Behnam نوشته شده:آخرین خاطرهای که من از پیتر فالک دارم در یکی از فیلمهای ویم وندرس هست که در نقش خودش بازی میکرد. اسم فارسی فیلم رو نمیدونم. چیزی شبیه «بالهای نیاز» (ضمناً یک شاهکار فیلمبرداری)
one more thing...
یادش به خیر!
این فیلم در ایرن معروف است به "بهشت بر فراز برلین" که دقیقا نمیدانم چرا به این اسم ترجمه شده گویا ترجمه ی مستقیم نام فیلم از زبان اصلی آن (آلمانی)ست. این فیلمی بسیار معروف و تا حدی تاثیرگذار بر سینمای دهه ی شست ایران است. همان فیلمی ست که مخملباف برای نخستین بار در جشنواره ی (فکر کنم) برلین دید و گفت با دیدنش به هتل رفتم و تا صبح خوابم نبرد. این فیلم را در کنار فیلم های تارکوفسکی و تا حدی پاراجانف می توان از معلمان بخشی از سینمای درخشان ایران در دهه ی شست دانست.
ممنون از اطلاعات. فکر کنم از تارکوفسکی یکی دو فیلم دیده باشم ولی پاراجانف را نمیشناسم. از این به بعد آنتنهایم را میزان میکنم که اگر فرصتی شد به کارهایشان بیشتر توجه کنم.
داشتم در یوتوب دنبال یک یادواره میگشتم. لینک بالا را انتخاب کردم. چیز دیگری هم پیدا کردم که گواه این است که روح درونی آوازخوانی او چگونه برای خوانندگان پراستعداد گمنام منبع الهام بود... Natalie Womack کشف امروز من بود! http://www.youtube.com/watch?v=CcwTlvELKRc
اين روزها دهمين سالگرد ١١ سپتامبر است؛ روزى كه دنياى مدرن براى هميشه تغيير كرد. آن روز در ١٠ سال پيش، راههاى ارتباطى و خبرگيرى مثل امروز نبود... آن روز وقتى به خواروبارفروشى نزديك خانه مان رفتم و شايد ساعتى از حمله گذشته بود، خبردار شدم كه "به آمريكا حمله شده" و نخستين تصاوير را هم در همان تلويزيون مغازه ديدم. بعد از آن ديگر پيگيرى خبرها از تلويزيون بود و راديوهاى خارجى و دفتر يكى از روزنامه ها كه آن زمان كار مى كردم و ميشد با سرعت مناسب به اينترنت متصل شد.
در اين ١٠ سال دنيا خيلى تغيير كرده است، اما يادآورى آن واقعه هنوز هم آن احساس وحشت و شگفتى را بازآفرينى ميكند مخصوصا اگر با ديدن عكسهاى آن روز همراه باشد. نشنال جئوگرافيك ٢٥ عكس از ياد نرفتنى آن واقعه را انتخاب كرده كه در لينك زير ميتوانيد ببينيد. من دو عكس را فكر ميكنم تا به حال نديده بودم: يكى آن كه مردم را در ميان دود برخاسته از برج، آويزان از پنجره ها در ارتفاع ٤٠٠ مترى نشان ميدهد؛ و ديگرى عكس falling man كه واقعا حسم را بعد از ديدن آنها و ميخكوب شدن در برابر آنها با كلمات نميتوانم بيان كنم...
من امسال فیلم «۱۰۲ دقیقهای که امریکا را دگرگون کرد» را در تلویزیون تماشا کردم. این فیلم حدود ده فیلمبردار هست که هرکدام از گوشهای از شهر نیویورک صحنه را ضبط کرده بودند. صحنهها بطور کرونولوژیک با هم مخلوط شدهاند. واقعاً تکان دهنده بود و منعکس کنندهٔ آن احساسی که ده سال پیش در آن لحظه روی همهٔ آنهایی داشت که این طرف دنیا بودند. http://video.google.com/videoplay?docid ... 5558068329