انسان دوست دارد آنچه برایش خوش است بشنود
منم اگر دنبال هوسرانی بودم و سرای دائمی آخرت را به سرای دو روزهی فانی دنیا میفروختم، با شما و همهی کسانی که خدا و آخرت را انکار میکردند هم عقیده میشدم
Mehdizadeh نوشته است:انسان دوست دارد آنچه برایش خوش است بشنود
منم اگر دنبال هوسرانی بودم و سرای دائمی آخرت را به سرای دو روزهی فانی دنیا میفروختم، با شما و همهی کسانی که خدا و آخرت را انکار میکردند هم عقیده میشدم
Mehdizadeh نوشته است:اگر همین دانشمندان دلیل و مدرک میآورند که خدا و آخرت هست، شما ایمان میآوردید؟!
همانگونه که پیامبران با معجزات و ادلههای بسیاری بر مردم وارد شدند، ولی جز انکار و گمراهی چیزی بهشون اضافه نشد
Mehdizadeh نوشته است:اگر همین دانشمندان دلیل و مدرک میآورند که خدا و آخرت هست، شما ایمان میآوردید؟!
همانگونه که پیامبران با معجزات و ادلههای بسیاری بر مردم وارد شدند، ولی جز انکار و گمراهی چیزی بهشون اضافه نشد
AliGhz نوشته است:علم، چراغ قوهای است که باریکهای از نور را روی کوه تاریک نادانستههای آدمی میاندازد. اما انسان برای زندگی کردن و فهم زندگی، نیازی ندارد تا صبر کند علم، با تمامی محدودیتهایش، دلیل وجود آن کوه را توضیح بدهد. علم برای توضیح قوانین این جهان است نه روشن کردن دلیل وجود جهان و هدف و غایت احتمالی آن.
اینشتین در پس قوانین شگفتانگیز جهان، چیزی دیگر دید. هاوکینگ آن را ندید و در همان قوانین متوقف شد. کدامیک از ما مغز این دو و تبحر این دو در فیزیک را داریم که بخواهیم بگوییم آن یکی درست گفت یا این یکی؟ پس تا حدی سلیقه و درک شخصی ماست که یکی از این دو رویکرد را بپسندیم؛ در عین اینکه راه را بر آن یکی نمیبندیم. اما اینکه با تمام جهل خود بخواهیم اثبات کنیم حتما یک راه درست است و دیگران را هم بخواهیم متقاعد و معتقد به نگاه تنگ خود کنیم، کاری که ریچارد داوکینز با تعصب و افراطیگری طالبانوار انجام میدهد، ناشی از نادانی ماست.
Mehdizadeh نوشته است:پس نظر شما اینه که انسان همینطور و بدون هیچ دلیلی تالاپی افتاد زمین ؟!
این همه نظم هیچ دلیلی نداره؟
خیلی کورکورانه و از روی لجاجت برای خودتون تصمیم گیری میکنید
اصلا مطالعه در این خصوص داشتید؟!
تا حالا شده بنشینید و یک کم فکر کنید؟
Ali_Omid نوشته است:با وجودی که تمایل چندانی به ادامه این بحث ندارم. اما باید از توضیحات مفصلتر جناب امیر تشکر کنم. اعتقادی هم به استفاده از روش طالبانی در هیچ زمینهای ندارم، چه سیاست، چه باورهای شخصی و چه علم. تا آنجا که میدانم روش داوکینز هم طالبانی! نیست. باز هم میگویم بهتر است پیش از هرگونه جبههگیری، کمی مطالعه کنیم. از داوکینز، کتاب «ساعتساز نابینا» (که اتفاقا درباره همان نظم است و نه تالاپ افتادن موجودات بر زمین) به فارسی ترجمه شده. کتابهای هاوکینگ را هم قبلا معرفی کردهام. بهتر است نظرات این افراد را از روی کتابهایشان بیابیم، نه از روی نقلقولهای (معمولا) مغرضانه.
AliGhz نوشته است:یکی معتقد است که دین موجب سعادت آدمی است و پاسخ همه سوالات او را دارد، یکی این نقش را برای علم قائل است. من یاد گرفتهام که به چیزی معتقد نباشم (اعتقاد واژهای عربی از ریشه عقد است که معنای گره هم میدهد)، به جای گره زدن ذهنم به چیزی، گرهها را از ذهنم باز کنم، و برای دریافتهای درونیام ارزشی کمتر از گفتههای دستدوم دیگران قائل نباشم.
AliGhz نوشته است:اما مهمتر از همه اینها، باور دارم آن جهانبینی که آدمها را مهربانتر نمیکند، یک جای کارش ایراد دارد. برای فهم جوهر زندگی، لازم نیست خودمان را در لابراتوار زندانی کنیم و با میکروسکوپ به تماشای میکروارگانیسمها بنشینیم. گاهی فقط کافی است روی نیمکت یک پارک بنشینیم و دانه خوردن پرندههای سبکبال را تماشا کنیم تا دریابیم این جهان و این زندگی، بر مبنای مهر و عشقی ساخته شده که هیچ فرمول فیزیکی نمیتواند آن را توضیح بدهد. این حرف البته برای ذهنهای طالبانی دینپرستان و علمپرستان زیادی سنگین است و من هم قصدم زدودن این جمود فکری نیست. فقط مینویسم تا فرداروزی اگر رهگذری از اینجا گذشت و این پستها را خواند، لحظهای شاید از خاطرش بگذرد که مهمتر از دین و علم و اثبات و حقنه کردن عقاید تنگ خود به دیگران، شاید چیز دیگری هم باشد.
کاربران حاضر در این انجمن: بدون کاربران آنلاین و 30 مهمان