متشکر از شما که از مثال من ناراحت نشدهاید.
محمد رضا جان،
نمیدانم که چقدر این بحث جایش در ایرماگ است یا نه. اما این را از شما بیاد دارم که در بحثها حرفها را بخودت میگیری. میترسم جواب بدهم و به شما بر بخورد. اما از همین الان این پیشبینی را میکنم که شما بهت بر بخورد چون آخر این بحث میرسد بجاهایی که احتمالا با من اختلاف نظرت زیاد است. من هم راستش مثالهایم خودم میدانم که کمی تیز و تند است اما کاریش نمیتوانم بکنم.
راستش من چندان از کلمهٔ غیرت خوشم نمیآید. خودم تمام نحوهٔ زندگیام را روی استفاده از عقلم گذاشتهام. به هیچ چیزی هم که با عقلم جور در نیاید اعتقاد ندارم. لازمهٔ غیرتی شدن هم این است که احساست بر عقلت غلبه کند. من آدم پیرو احساسات نیستم. اما این من هستم. برای کسان دیگر، مسلما غیرت مفهومیست که بخاطرشان عزیزترین چیزهایشان را هم از بین میبرند.
این داستان که من میگویم که میشود بجای مبارزه با خیلی از این کلمات اینها را وارد زبانمان کرد، به علت اینکه من زبان فارسی را دوست ندارم یا کمتر از کس دیگر به آن اهمیت میدهم نیست. فقط طرز فکرهایمان با هم فرق دارد. طرز فکر من پذیراست، مال کس دیگر ممکن است نباشد.
فرانسویها هم همین مشکل را از این جهت دارند که فکر میکنند که زبانشان خیلی تحفه است. نتیجهاش این شده است که الان مدام دارند از کشورهای دیگر اروپایی عقب میافتند گوگل را هم به صلابه بکشند، آخرش این است که زندهترین زبان دنیا انگلیسیست. انگلیسی چرا زنده است، برای اینکه عوض این رد کردن، کلمات زبانهای دیگر را مدام به خودش اضافه میکند.
فرهنگستان زبان فارسی، کاش یکصدم این همیت را هم، در برابر عربی از خودش نشان میداد. اما نمیدانم که چرا کلمهای برای آنهمه لغات عربیای که در صدا و سیما مدام اضافه میشود یا در توضیحالمسائلها هست، پیدا نمیکند.
صحبت توضیحالمسائل شد. آن هم یک متن تخصصیسیت و متخصصانش هم ٰعین متخصصان کامپیوتر، از کلماتی را که در زبان ما نبوده در کتابشان استفاده کردهاند. حالا به کامپیوتر که میرسد، آسمان رنگش عوض میشود.
ایلیا