pooriaazimi نوشته است:[نمایش]به به تبریک می گم. من که امروز از شر پروژههام خلاص شدم و میتونم بشینم کاری که ۸ ماهه میخوام بکنم ( برنامهنویسی objC ) رو شروع کنم.
منم پارسال برای کنکور دقیقاً یه برنامه ( البته برنامهٔ فلش ) مثل برنامهٔ شمارهٔ ۴ شما ( Progress ) نوشتم چون احتیاج داشتم و برنامهٔ مشابه آدمواری هم پیدا نکردم. چه شباهتی
پاراگراف اولتون خیلی حالمو جا آورد. مخصوصاً که همین الآن بعد از مدتها مطالعهٔ همینجوری میخوام objective-C رو شروع کنم... هر چند عمراً به سادگی جاوا نمیشه. من که شدیداً به جاوا علاقه مند شده م انقدر بعضی کارها رو ساده کرده. مدیریت حاظه و ... - تا جایی که می دونم ObjC هم مدیریت خودکار حافظه داره و یه چیزی شبیه Garbage Collection هم داره ولی با هم فکر می کنم بیشتر به CPP شبیه باشه تا جاوا ... دستورات یه جورایی ساختار قدیمی دارن و به مدرنی جاوا نیستن . البته اینها همه ش تصورات منه و هنوز خیلی با این زبون آشنا نیستم.
ولی هر چقدر هم که از جاوا بدتر باشه ( اگه اصلاً بدتر باشه ) محیط XCode قابل مقایسه با هیچ کدوم از IDE ـهای جاوا نیست...
و این که در جاوا نوشتن یه برنامه با گرافیک خوفناک و قشنگ و مثل برنامههای مک گه بهش عادا داریم واقعاً کار سختیه. واقعاً. و این برای من مهمترین دلیله که به ObjC کوچ کنم. حتی اگر به سختی فورترن هم باشه!!!
موفق باشید. اگر با وجود کنکور هنوز هم فعالیت داشتید حتماً از تجربیات بهره میگیریم
من ساده بودن Java را قبول دارم ولی
نکته ی جالبی که داره اینه که Obj-c در ظاهر سخته و پیچیده و وقت تلف کنیه.
به عنوان مثال. من توی ویندوز که بودم آهنگهام همش پخش و پلا بود از هر گوشه هارد یک آهنگ داشتم و با ویندوز میدیا پلیر دنیای خودم را داشتم.
اومدم مک. خواستم آهنگ گوش کنم. هرچی میزدم باز شه iTunes میفرستاد توی لایبرری. بعد مجبور بودم برای جلو گیری از حافظه زیاد گرفتن یکی از فایلهارو پاک کنم. و هزاران تغییر دیگه که برای یک کاربر ویندوز که به شلخته بودن عادت کرده زیاد جالب نیست!
اما حالا را نگاه میکنم. میبینم چقدر مدیریت کردن آهنگهام ساده تر شده و از Playlist و .. هم استفاده های فراوونی میکنم.
نتیجه گیری ای که میخواستم بکنم اینه. من مطمئنم اتفاق مشابه برای تمام دوستانی که کوچ کردن پیش اومده و آخرش مثل من به این نتیجه رسیدن که چقدر از این تغییرات نتایج مثبتی داشته نهایتا.
برنامه نویسی Obj-c هم دقیقا اینطوریه. توی وهله ی اول برای کارهای ساده ات باید کلی وقت بزاری. ولی نهایتا با گسترش پروژه هم برنامه نوشتنش ساده تر میشه و هم تمیز و دقیق تر.
در مقابلش مثلا توی Visual Studio میخوایی یک پروژه درست کنی. اگر در تمام مراحل حواست نباشه که برنامه نویسیت را تمیز نگه داری غیر ممکن نتیجه آخرش یک چیز تمیز باشه و معمولا باگ گرفتن از توش هم سخت تر میشه!
بعد تازه فقط این نیست. من زبانهای c, c++ , PHP , Java , html , pascal ,asm x86,VB
کار کردم(تسلط به هیچ کدومش ندارم. ولی خیلی باشون کار کردم. مخصوصا اسمبلی و ++C)
هیچ وقت احساس نکردم که دارم یک زبان جدید یاد میگیرم! از بس همشون مثل هم هستند. یعنی مثلا در عرض ۱ ساعت سینتکس خوندن میتونی توشون هرکاری بکنی. حتی اسمبلی هم مثل کدهای C میمونه!(نه در ظاهر ولی آخرش اگر دقت کنی مثل بسط کدهای C میمونه!)(مثال بارز ترش مثل این میمونه که فارسی بلد باشی. تفاوتش با دری و پشتو در اون حد نیست یا حتی تفاوت لهجه ها هم که اصلا دیگه زبان نمیزارن اسمشون را)
اما نکته ی جالب Obj-c اینه که مثل زبانهای قبلی نیست! یعنی وقتی یاد بگیری قشنگ احساس میکنی داری یک چیز جدید یاد میگیری! این اولش اعصاب خورد کنه. چون مثلا زبانهای قبلی را خیلی سریع یاد میگرفتی ولی میبینی این یکی را نمیتونی!
بعد یک خوبی هم که داره اینه که هرجاش عشقت کشید میتونی بری توی فاز C و ++C
)
من اولاش خیلی عادت داشتم این کار را کنم ولی کم کم عادت را گذاشتمش کنار.
این تفاوت برنامه نویسی مخصوصا توی آیفون که بری دیگه ناجور هویدا میشه! ولی خوب بازم تقریبا مثل همن.
دیگه سرت را درد نمیارم. آره مشابه Garbage Collection داره. میتونی هم دستی مدیریت کنی. توی آیفون به خاطر محدودیت حافظه (۲۰ مگ قدیمی ۱۴۸ مگ جدید) دقت توی مدیریت حافظه خیلی مهمه ولی توی مک زیاد لازم نیست خودت را به در و دیوار بکوبی
. (مگر اینکه پروژه سنگین بنویسی)
بعد مثلا یک چیز دیگه ای هم که من باش حال کردم Core Data Foundation بود. من توی ویندوز و ویژوال استودیو از دتابیس استفاده نکردم. توی مک اولین تجربه ام بود و خیلی هم باش حال کردم. حدس میزنم که هسته اش SQL باشه! چون خیلی شبیه اشه.
اینم عکس از xMary نسخه 0.9 که دارم آماده اش میکنم.
این بار تصمیم گرفتم یک چیز تر و تمیز تحویل بدم! که روم هم بشه توی سایت Apple ثبتش کنم
Ilia نوشته است:[نمایش]زنده باد!
goldingname جان، انگار آیفون و مکت مجال مطالعهٔ تعلیمات دینی رو ازت گرفته!
از شوخی گذشته، امیدوارم که هر دوی شما در کارتان موفق بشوید.
)
متشکرم
دینی را در ۳ روز میشه خوند. ولی دیفرانسیل را هیچ کس نمیتونه ادعا کنه که توی سه روز یاد گرفته!
برای همین فعلا دارم کله گنده هاشو کنار میزنم تا بعدا سر فرصت برم خدمت جناب دینی.
باز هم متشکرم
mani3552 نوشته است:[نمایش]سلام دوست عزیز goldingname امکانش هست لینک برنامه Objective-C رو سایت قرار بدید من هم علاقه فراوانی به برنامه نویسی در مک دارم
MacBook 13.3" - 2.4GHz, 2GB RAM, 250 GB HDD | MB467LL/A - 10.5.8
Qazvin | ADSL2+ 128kbps
روی DVD ایه مک یک برنامه هست xCode . اونو نصب کن.
البته حدس میزنم که نسخه قدیمی باشه. نسخه جدیدش را میتونی از سایت اپل دانلود کنی. ۱ گیگه.
(میتونی هم SDK آیفون را بگیری که ۲ گیگه وآخرین نسخه xCode هم داره)