امروز باید اعتراف سختی بکنم و اعلام کنم که تصمیم سختی گرفتهام

از امروز، «ی» بعد از ه غیرملفوظ (با صدای e) را به جای «هٔ»، به صورت «هی» مینویسم. دلیل این تصمیم، شکی است که در باورهایم با صحبتهای ارژنگ عزیز ایجاد شد و سپس با یافتن شواهد بیشتر، موجب تصمیم جدید در سن ۴۳ سالگی شد
در کتابی از جعفر مدرس صادقی، که الان دم دستم نیست و اسمش هم دقیق یادم نیست ولی در خصوص پیشنهادهای این نویسنده دربارهی نگارش فارسی است، در بخش همزه دیدم که عنوان شده بود در کتابهای خطی، عادت بر این بوده که «ی» و «ای» و امثال اینها، به شکل همزه «ء» نوشته شود؛ مثلاً:
جمله معشوق است و عاشق پردهٔ
اما الان ما همهی اینها را به شکل «ی» کامل (و در صورت لزوم همراه حرفی تکمیلکننده) مینویسیم:
جمله معشوق است و عاشق پردهای
یا مثلاً نمینویسیم «جلوء» (و jolo-e) هم تلفظ نمیکنیم؛ بلکه مینویسیم «جلوی» و jolo-ye هم تلفظ میکنیم.
فقط چیزی که در اینجا هماهنگ با بقیه پیش نرفته، «هٔ» یا «هء» بوده که انگار در رودربایستی مانده است.
اما چیزی که بیشتر مرا ترغیب به تغییر رویکرد کرد، الزامات خوانشِ شعری است.
مثلاً در این بیتِ مثنوی:
گفت با خود گنج در خانه من است
پس مرا آنجا چه فقر و شیون است
«خانه من» را باید به ضرورتِ شعر، khaney man خواند و نه khane-ye man. این خوانش را در نسخههایی از مثنوی که تصحیح و چاپ پاکیزهای دارند، به صورت «خانهیْ من» مینویسند. یعنی آن «ی» را که در حالت عادی به صورت «یِ» خوانده میشود، با گذاشتن علامت سکون در بالایش، نشان میدهند که باید جور دیگری تلفظ کرد.
پس اگر در همان مثنوی، جایی بنویسیم و بخوانیم «خانهٔ من» و جای دیگری «خانهیْ من»، دچار ناهمسانی در نوشتار و نگارش شدهایم که امر پسندیدهای نیست. چه بهتر که منطقِ نوشتار را حفظ کنیم و همهجا از «هی» استفاده کنیم و جایی که لازم است جور دیگری خوانده شود، از علامت مربوطه استفاده کنیم.
در واقع، من شخصاً به این نتیجه رسیدم که نوشتن «هی» سلیقهای نیست (برخلاف نوشتنِ مثلاً به شکل مثلن که هیچ فرایند منطقی پشتش نیست و همهاش سلیقهی شخصی است)؛ درستتر است (و شاید بتوان گفت اصلاً درستش همین است)، و موجب یکسانی در نوشتار میشود و با شکلهای مختلفِ خوانش هم سازگار است و نیازی به تغییر شکل ندارد.
بدیهی است که اما معنای این امر این نیست که «هٔ» غلط است… و همچنان میتوان بین یکی از این دو شکل، انتخاب کرد.