من بیشتر از بیست سال شاید بشود که خط ننوشتم. حتی الان مرکب خطاطی هم ندارم. به همین دلیل این را با روان نویس نوشتم که مفهوم را برسانم.
یک مشکل این نستعلیق همین است که ترکیب حروفش زیاد است و هم کسی که با آن مینویسد یک مقداری بایستی آموزشش را داشته باشد و هم برنامهٔ نوشتاریش بایستی باهوش باشد. اما من مطمئنم که این فقط مسئلهای تکنیکی است که در طول زمان حل میشود.
مثلا همین کلمهٔ گمگشته، را تقریبا هر خطاط قابلی به این صورت که من طرحش را زدهام خواهد نوشت:
- Gomgashte.jpg (24.6 KiB) - بازدید 12093 بار
سر گاف تقریبا شکلی مشابه "حما" را خواهد ساخت با این تفاوت که فضایش بسته خواهد شد و آن "ش" را هم اگر ترکیب اجازه بدهد حتما کشیدهاش زیباتر است. که این را تا جایی که من میبینم هیچکدام از اینها پیشبینی نکردهاند.
به لینک خط نستعلیق وینسافت هم که رفتم و نگاه کردم؛
http://www.winsoft-international.com/en ... taliq.htmlحتی یک نمونه هم کشیده در میان کلمات تصاویرش ندیدم. اگر این معنیاش این باشد، که تسنیم امکان کشیده را نداشته باشد که ۷۰۰ دلار که هیچ، من ۷۰ دلار هم برایش نخواهم دارد. امیدوارم که داشته باشد، چون حیف این همه زحمتی است که کشیدهاند.
اما اینها همه با زمان حل خواهد شد. ماشین هیچوقت جای خطاط واقعی را نخواهد گرفت. هر چند که ما از روز اولش هم به این همه خطاط نیازی نداشتیم. نود و نه در صد کسانی که حتی خطاط حرفهای هستند، خطشان فوقالعاده نیست. کلا ذات این خط نستعلیق و شکستهٔ ما همین است. کسانی که آن را واقعا بی نقص مینویسند بسیار بسیار کم هستند.
سی و چند سال از وقتی که من برای اولین بار به عنوان هنرجو عضو انجمن خوشنویسان ایران شدم میگذرد. یادم هست که آن موقع چنان احترامی به استادان انجمن میگذاشتند که انگار کنارشان نشستن تبرک داشت. محیطش کلی صفا داشت. چند وقت پیش از روی کنجکاوی سری به وبسایت انجمن خوشنویسان ایران زدم. ماشالا انگار وبسایتش را بیست سال پیش طراحی کردهاند. ذرهای سلیقه و دلسوزی برای این سایت دیده نمیشود. این تصویر قسمت انگلیسیاش است:
کاش فقط مشکل از گرافیک سایتش بود. کمی که از مطالبش را خواندم، دیدم میانشان دعواست و به هم میپرند و فقط فحش مانده که نثار هم کنند. شعار و دادگاهکشی و غیره… چنان توی ذوقم خورد که حد نداشت.
اوج دوران هنر خطاطی ایران، در صفویه بود و قاجار. علتش هم این بود که هنرمندان خطاط آن موقع، کارشان فقط خطاطی بود. نه مشغلهٔ زندگی روزمرهٔ ماشینی امروزی را داشتند و نه وقتشان را صرف کارهای دیگر میکردند. کسی که بخواهد که بهتر از میرزا غلامرضای اصفهانی بنویسد، بایستی حداقل به اندازهٔ او وقت بگذارد و مداومت کند. حالا استعدادش پیشکش.
برای من تصورش واقعا سخت است که ببینم که بشر قرن بیستم واقعا بتواند قطعهای مثل نمونهٔ بالا را ارائه بدهد. تازه حتی اگر بتواند تکرار کار آنها بوده و ارزش کار اصل را ندارد. این که میگویم مشابهاش در هنرهای غربیان هم هست. میکلآنژ مثلا میرزا غلامرضای غربیهاست برای مجسمهسازی فیگوراتیو. نه اینکه مثل کار او را نمیشود دیگر درست کرد. اما اینها تقریبا تا آنجا که برای انسان زمینی ممکن است این را پیشبردهاند.
حرف حرف آورد و از "گمگشته" رسیدیم به میکل آنژ! بگذریم.