Arzhang نوشته است:[نمایش]حرفی نیست امیدوارم مایه ی رنجش دیگران نشود.
....
حدود ۳۰ تا ۴۰ سال پس از مرگ محمد و در زمان خلیفۂ سوم عثمان، بہ دستور وی جمعی بہ سرپرستی زید ابن حارثہ، فرزندخواندۂ محمد، تشکیل شد کہ وظیفہاش جمعآوری و تدوین قرآنی موحد بود. تا آن زمان از هر آیہای روایتهای متعددی وجود داشت و این امر طبیعتا نمیتوانست ادامہ پیدا کند.
این کمیتہ از تمام کسانی کہ مدعی حفظ آیات بودند و نیز کسانی کہ گفتاری از محمد بر پوست، چوب و یا استخوان ثبت کردہ بودند خواست کہ آنہا را برای تقییم در اختیار کمیتہ مذبور قرار دهند. سپس اعضای این کمیتہ تک بہ تک این روایات را بررسی کردہ و آنچہ را کہ بہ عنوان آیہ تشخیص میداند ثبت نمودہ و بقیہ روایات را آتش زدند. بدین سان بود کہ اولین قرآن تدوین گردید. روایت است کہ ۶ نسخہ از این قرآن تہیہ شد و هر کدام را بہ ناحیہای کہ تحت سلطہ مسلمان در آن زمان بودند مانند بغداد، شام و … فرستادہ شد.
از نکات قابل توجہ در مورد این متن این بود کہ حروف عربی در آن دوران نہ نقطہ داشتند و نہ اِعراب (یا بہ تعبیر عربها تشکیل و یا حرکات) و این کار خواندن متن را نہ تنہا برای غیر عربہا مشکل میکرد بلکہ برای خود عربہا نیز خواند و فہم آن سادہ نبود. مثلا عبارت «شیطان الرجیم» بدون نقطہ ممکن بود «شیطان الرحیم» خواندہ شود و این البتہ قابل قبول نبود. برای رفع این نقیصہ «نقطہ» ابداع شد و دردهہها و سدہهای بعد نیز «اِعراب» بتدریج بر آن افزودہ گردید.
اصولا در اکثر زبانہا بمنظور راحتی در امر تلفظ و رساندن معنی خاصی نشانہهائی موسوم بہ Diacritic در حروف الفبا وجود دارد. مثلا در زبان سوئدی، کہ بندہ با آن آشنا هستم، حرف A با دایرۂ گرد کوچکی روی آن Å صدائی نزدیک بہ O انگلیسی میدهد یا حرف A با دو نقطہ روی آن Ä صدائی کہ تقریبا نزدیک بہ E انگلیسی است میدهد. در هر دو این مثالہا با وجود اینکہ اساس همان A است ولی آن دو نشانۂ اضافی بطور کامل صدای جدیدی را بہ آن حرف میدهد. لذا وجود اینگونہ نشانہها کاملا طبیعی و ضروری است و نباید حساسیت زیادی در مورد بکاربردن آنہا داشت. در زبان فارسی نیز این موضوع صدق میکند.
من اصطلاح «ی» سرگردان ایلیا را بسیار رسا میدانم و آنرا خیلی پسندیدم چرا کہ وجود آنرا خوب توضیح میدهد. مثلا در کلمۂ «همہی» این «ی» هیچ سنخیتی با حرف قبل از خود ندارد و از لحاظ حسی وجودش تحمیلی بہ نظر میآید. نیز در مثالی کہ خودت بہ نقل از شاملو بہ آن اشارہ کردہای کہ وی «ماهیِ» را مینویسد «ماهیی».
ارژنگ جان، مثلا در همین پست بالا شما اشارہای کردہاید بہ وجود تنوین «(ــًـ)» و اینکہ چقدر این نشانہ مورد استفادۂ شما هست. در اینجا نیز همان مشکل کماکان وجود دارد؛ مثلا چرا شما بعوض «حتماً» نمینویسید«حتمن»و «نسبتاً» «نسبتن» ؟ اگر گرایشی برای جایگزین کردن تمام Diacriticها وجود دارد پس این موضوع در مورد تنوین شما نیز میباید صدق کند. یا مثلا در کلمۂ «الاغ» فردی کہ بہ مفہوم این کلمہ آشنا نیست آنرا ممکن است «اَلاغ» یا «اِلاغ» یا «اُلاغ» تلفظ کند. در عوض اِعراب ضمہ «اُ» چہ جایگزینی ممکن است؟ «و» «ولاغ» مثلا؟
اما در مورد نشانۂ ــٔ کہ در واقع نام آن ARABIC HAMZA ABOVE است نہ «ی کوچک» و کد آن نیز U+0654 است موضوع دقیقا شبیہ بہ دیگر نشانہهای اِعراب است؛ قرار گرفتن آن روی حرف «ہ» بہ آن صدای «ی» میدهد چنانکہ قرار دادن دو خط تیرۂ مورب ــً صدای «ن» را بہ حرف «تحمیل» میکند.
احمد