انجمن ویکی قلم‌های فارسی
ورود / عضویت

درگذشت استیون هاکینگ

بخش موضوعات متفرقه

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AmirT » 18 مارس 2018, 01:52

AliGhz نوشته است:[نمایش]
علم، جهان‌بینی نیست. ابزار است. علم، مثل تلسکوپی است که دارد چیزی دیگر را نشان می‌دهد، و ما اگر به جای توجه به آن چیز، برای تلسکوپ شأنیت و ارزشی فراتر از حدش قائل شویم، راه به خطا برده‌ایم.

پزشکی و غیره، دردها را تسکین داده‌اند، اما لزوماً «حال» را خوش نکرده و معنای عمیق‌تری به زندگی نداده‌اند. چه فایده اگر ما ۱۰۰ سال سالم زندگی کنیم اما ندانیم برای چه زنده‌ایم؟

آن بخش‌هایی را هم که مدنظر من است، می‌توانید در مکاتب فکری مختلف، از فلسفه چینی گرفته تا ذن ژاپنی تا مکاتب هند تا عرفان ایرانی و آمریکای جنوبی و...، بیابید. اگر هم می‌خواهید در این ساحت، ۲-۲ تا ۴ تا شود، خواسته نابجایی است. چون با انسان سروکار داریم نه روبات. علم تجربی، مثلا نمی‌تواند شهود و اشراق را اندازه بگیرد، پس آن را نفی می‌کند. اما نفی چیزی از سوی علم محدود تجربی، به معنای نبود آن نیست.

آنجا که مولانا فرمود:
پای استدلالیون چوبین بود
پای چوبین سخت بی‌تمکین بود؛

یا:
گردن بزن اندیشه را،

منظورش همین ذهن محدود و علم محدود بوده است.

ما با ذهن/مغز نمی‌توانیم این جهان و معنای بودن‌مان را به‌تمامی بیابیم. ذهن/مغز ما هم یک ابزار است در اختیار ما. ما فراتر از ذهن/مغزمان هستیم.


AliGhz نوشته است:[نمایش]
مسئله اینجاست که هر چیزی را نمی‌توان آزمایش (به معنای مدنظرِ علم) کرد و اینکه قرار باشد ما همه چیز را با شابلونِ علم و روش علمی بسنجیم، ایرادش در همین است.

من به اندازهٔ کافی از شابلونِ علم و فلسفه برای شناخت استفاده کردم و با دیدن محدودیت‌های آنها (نه پیش‌فرض گرفتن چیزی)، در جست‌وجوی چیزی بزرگ‌تر از اینها برآمدم. اما همان‌طور که گفتم، هم برای علم ارزش قائلم و هم فلسفه، و از هر دوی اینها برای شناخت استفاده می‌کنم. اگر کل هستی را یک پازل در نظر بگیریم، اینها همه قطعاتی از آن پازل هستند و مخصوصاً وقتی انسان به صورت تطبیقی در این حیطه‌ها مطالعه و تفکر می‌کند،‌ ارتباط تنگاتنگ میان آنها را می‌یابد و در می‌یابد که همگی، از یک حقیقتِ یگانه صحبت می‌کنند و بر یک امر واحد دلالت دارند.

اما در نهایت، اینکه اختلاف نظری اساسی وجود داشته باشد، هیچ ایرادی ندارد. راه من راه شما نیست و راه شما هم راه من نه. تا زمانی که تلخ نباشیم و راهمان را بر دوستی‌ها ارجح ندانیم و مهربان بمانیم، مهم نیست از چه راهی مسیر شخصی‌مان را طی می‌کنیم :)

علم نه تلسکوپ است، نه جهانبینی و نه ابزار. یک روشه، یک فیلتر، که با ساختار مغز ما منطبقه (به راحتی درکش میکنیم)، و ارزش و شأنیتش هم به اینه که ما مطمئنیم هرچیزی که از خروجی‌اش بیرون می‌آد تا جای ممکن با واقعیتی که ما قابلیت تجربه‌ش رو داریم منطبقه. حالا مجموع داده‌های علمی که مرتبا دوباره و دوباره از این فیلتر عبور داده شده و اصلاح میشوند، این اجازه رو به ما میده با در اختیار داشتن واقعیت‌ها، جهانبینی خودمون رو بسازیم.

حالا اگر عرفان‌های موردنظر شما، دودوتا چهارتا را شامل نمیشوند، مغز من به صورت ساختاری از درکشون عاجزه. چون منطق و ریاضیات زبان و سیمکشی مغز هستن، اونهارو دیگه در طبیعت و با روش علمی کشف نکردیم. البته اینکه میگم از درکش عاجزم به این معنی نیست که نمیفهممشون، اتفاقا از اشعاری که نوشتی خیلی لذت میبرم و باعث تحریک خلاقانه ذهن من میشه. فقط درک نمیکنم اینها چطور با واقعیت دنیای ما ارتباط پیدا میکنن.
روش علمی از منطق دودوتا چهارتا پیروی میکنه و بنابراین توصیفش از ارتباط داده‌های علمی با واقعیت برای من قابل درکه. روش عرفان، اصلا دستور العملی رو بیان نمیکنه، میگه باید انقدر با محیط عرفانی در ارتباط باشی که ذهنت خود به خودی به این درک از واقعیت برسه؛ و جالبه که همانطور که شما گفتی راه‌های اندازه گیری عادی و رایج برای این درک جواب نمیدهد، در نتیجه به تعداد آدم‌ها دین و فرقه و عرفان و برداشت وجود دارد، و نتیجه جمعی موفقی هم ازش بیرون نمیآد! به نظرم خیلی به توصیفات تجربه ال‌اس‌دی شبیهه تا یک جهانبینی کارآمد.

و اما در مورد "معنای عمیق تر زندگی" و اینکه در این صد سال عمر "بدانیم برای چه زنده‌ایم"، چرا فکر میکنی جهان این معنای عمیق رو به شما بدهکاره؟ شاید واقعا زندگی پوچ و بی معنیه. چرا باید هدف غایی وجود داشته باشه که حالا شما به دنبال مکتبی هستی که اون رو به درستی بهت بده؟ و اگر چنین نسخه‌ای دریافت کردی، از کجا میفمی که نسخه درسته یا نه؟ فکر میکنم شما مدلی که دوست داری جهان باشه رو انتخاب کردی و الان دنبال مکتبی هستی که بهترین داستان رو ازش تعریف کنه، اکسیر جاودانگی و مهره مار رو در لیست خریدت نوشتی، و بین فروشنده‌ها به دنبال راستگوترینشون میگردی!

ps:
AliGhz نوشته است:[نمایش]
پ. ن.:
نمی‌خواستم اینها را اینجا بنویسم، چون تردید دارم کشش‌اش وجود داشته باشد. اما نمی‌دانم چرا نوشتم. جاری شد و نخواستم جلوی جریانش را بگیرم :)

من که اعتراف میکنم همونطور که چند خط قبل اشاره کردم، کشش‌اش رو ندارم.
صحبت‌های خوبی شد. هر بحثی یک نوع محک دانسته‌ها و اعتقاداته، من از بحثی که داشتیم لذت بردم. هرچند فکر کنم تلاش برای جلوتر رفتن بی فایده باشه، چون هردو آشکارا به پارادایم‌های خیلی متفاوتی قائلیم.
:thumbs_up:
But what is happiness except the simple harmony between a man and the life he leads? — Albert Camus
نماد کاربر
AmirT
 
پست‌ها : 342
تاریخ عضویت: 10 ژوئن 2011, 12:51

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط Amir_S » 18 مارس 2018, 02:20

AmirT نوشته است:[نمایش]
علم نه تلسکوپ است، نه جهانبینی و نه ابزار. یک روشه، یک فیلتر، که با ساختار مغز ما منطبقه (به راحتی درکش میکنیم)، و ارزش و شأنیتش هم به اینه که ما مطمئنیم هرچیزی که از خروجی‌اش بیرون می‌آد تا جای ممکن با واقعیتی که ما قابلیت تجربه‌ش رو داریم منطبقه. حالا مجموع داده‌های علمی که مرتبا دوباره و دوباره از این فیلتر عبور داده شده و اصلاح میشوند، این اجازه رو به ما میده با در اختیار داشتن واقعیت‌ها، جهانبینی خودمون رو بسازیم.

مهم نیست اسمش را چه می‌گذاریم، این چیزی‌هایی که شما اسمشان را علم و روش علمی می‌گذارید، یک ابزار عقلی است که با استفاده از سعی و خطا و تطبیق فرضیات با شواهد سعی می‌کند مدلی برای رفتار دنیا پیدا کند و همانطور که در پیام اولم گفتم، نه کارکردش پیدا کردن خداست و نه اگر برای اینکار استفاده شود، جواب قطعی پیدا می‌کند. البته سایر ابزار‌های عقلی مثل منطق و ریاضی بحثشان جدا است.
AmirT نوشته است:[نمایش]
حالا اگر عرفان‌های موردنظر شما، دودوتا چهارتا را شامل نمیشوند، مغز من به صورت ساختاری از درکشون عاجزه. چون منطق و ریاضیات زبان و سیمکشی مغز هستن، اونهارو دیگه در طبیعت و با روش علمی کشف نکردیم. البته اینکه میگم از درکش عاجزم به این معنی نیست که نمیفهممشون، اتفاقا از اشعاری که نوشتی خیلی لذت میبرم و باعث تحریک خلاقانه ذهن من میشه. فقط درک نمیکنم اینها چطور با واقعیت دنیای ما ارتباط پیدا میکنن.
روش علمی از منطق دودوتا چهارتا پیروی میکنه و بنابراین توصیفش از ارتباط داده‌های علمی با واقعیت برای من قابل درکه. روش عرفان، اصلا دستور العملی رو بیان نمیکنه، میگه باید انقدر با محیط عرفانی در ارتباط باشی که ذهنت خود به خودی به این درک از واقعیت برسه؛ و جالبه که همانطور که شما گفتی راه‌های اندازه گیری عادی و رایج برای این درک جواب نمیدهد، در نتیجه به تعداد آدم‌ها دین و فرقه و عرفان و برداشت وجود دارد، و نتیجه جمعی موفقی هم ازش بیرون نمیآد! به نظرم خیلی به توصیفات تجربه ال‌اس‌دی شبیهه تا یک جهانبینی کارآمد.

اینها بخشی از آن دلایلی است که به خاطرشان من هم با مفید بودن عرفان در پیدا کردن جواب این سوال اساسی مخالفم.
AmirT نوشته است:[نمایش]
و اما در مورد "معنای عمیق تر زندگی" و اینکه در این صد سال عمر "بدانیم برای چه زنده‌ایم"، چرا فکر میکنی جهان این معنای عمیق رو به شما بدهکاره؟ شاید واقعا زندگی پوچ و بی معنیه. چرا باید هدف غایی وجود داشته باشه که حالا شما به دنبال مکتبی هستی که اون رو به درستی بهت بده؟ و اگر چنین نسخه‌ای دریافت کردی، از کجا میفمی که نسخه درسته یا نه؟ فکر میکنم شما مدلی که دوست داری جهان باشه رو انتخاب کردی و الان دنبال مکتبی هستی که بهترین داستان رو ازش تعریف کنه، اکسیر جاودانگی و مهره مار رو در لیست خریدت نوشتی، و بین فروشنده‌ها به دنبال راستگوترینشون میگردی!

ضمن اینکه باز هم مخالفتم رو با مدل عرفانی علی ابراز می‌کنم. عکسش را هم صادق می‌دانم. چرا شما فکر می‌کنید که حتما این معنای عمیق و این هدف نهایی یا هر چیز دیگری که صدایش می‌کنیم، وجود ندارد.
حداقلش این است که چون این احتمال وجود دارد که چیزی خارج از دایره درک ما وجود داشته باشد که اتفاقا سرنوشت ما هم به بودن یا نبودنش (و داشتن شناخت درست از آن در صورت بودنش) به شدت پیوند خورده است. نباید از کنار آن ساده بگذریم و به قولی یکی از دوستان که قبلا گفته بود: «نه تایید و نه انکارش کنیم و منتظر باشیم یک نفر بیاید برای ما اثباتش کند». باید خودمان به دنبال جواب برویم.

در آخر این نقل قول‌ها را به ترتیب از امیر عزیزی، ایلیا و علی قزوینی می‌آورم و خواهش می‌کنم یکبار دیگر آنها را بخوانید:
[نمایش]
در مورد احترام به عقاید دیگران، تفاوت بنیادی بین opinion & fact وجود داره. عقاید و باورها و یا هرچیزی که به شکل علمی غیر قابل اثبات یا بررسی باشه جای بحث داره و خارج از قلمرو fact، به طور مثال سوالاتی مثل اینکه چرا ما اینجا هستیم؟ در این مورد میشه نظریه پردازی کرد و تو گستره opinion هست نه fact. ولی اینکه کسی بگه سرعت دویدن من از نور بیشتره اون دیگه باور یا opinion نیست چون سرعت دویدن ایشون و سرعت نور هر دو به شکل علمی قابل بررسی، قابل اندازه گیری و قابل مقایسه است. موضوع بحث ما کاملا از نظر علمی قابل بررسیه و به هیچ وجه به عقیده یا اندیشه یا باور ارتباطی نداره، در مورد یک اتفاق قابل بررسی و شهودی صحبت شده که factual هستش و دقیقا مثل سرعت دویدن یک نفر قابل اندازه گیریه.

scientific method هیچ ربطی به عقاید شخصی و opinion نداره، مثل اینکه کسی بگه یک تلویزیون ۴۲ اینچی به نظر من ۱۶ اینچه و به عقاید و باور من احترام بزارید، چنین فردی متاسفانه هنوز تفاوت fact & opinion رو نمی دونه یا به طور دقیق مرزش براش تفکیک نشده.


[نمایش]
دلایلی که شما آنها را اینقدر مهم میبینید، بارها و بارها بوسیلهٔ دانشمندان توضیح داده شده‌اند. راستش بعضی از آنها آنقدر پیش و پا افتاده هستند که کسی در سطح سواد فیزیک منهم اشتباه بودنشان را میفهمد. اما اینها برای کسی که پیشفرض و تمایلش به جهت دیگر است فرقی نمیکند. فلان لینک که نظر او را تأیید کند، ارزشش از همه چیز دیگر بیشتر است.


[نمایش]
من به شخصه برای نظریات ابلهانه، مسخره، مزخرف و چرند شما ارزش قائل نیستم و هرگز سعی نکرده‌ام از این باب با جنابعالی وارد گفت‌وگو شوم. ضمناً تاکید می‌کنم که من این صفات را به نظریات شما داده‌ام نه خود شما. شخص شما به عنوان یک انسان برایم کاملا ارزشمند هستید.


اما این بار این احتمال را هم در نظر بگیرید که شما آن طرفی هستید که خطاب این پیام‌ها بوده و در طرف مقابل کسانی هستند که روش علمی و عقلی ولی غیر تجربی برای اثبات موضوع مورد بحث دارند. به نظرم این موضوع انقدر ارزش دارد که حداقل یکبار اینطور به آن نگاه کنید و بروید آن دانشمندانی را که آن روش کمتر شناخته‌شده را بلدند پیدا کنید و استدلالشان را بدون تعصب ببینید.
MacBook Pro 990:
13" Unibody, CPU: 2.26GHz, RAM: 5 GB, SSD: 250GB, HDD: 1TB
OSX 10.15.3
•••
iPhone 4S: 32GB
iOS 9.5.3
•••
iPhone 7Plus: 128GB
iOS 14.2
•••
iPad Air 2: 64GB-4G
iOS 14.2
نماد کاربر
Amir_S
Site Admin
 
پست‌ها : 1794
تاریخ عضویت: 16 ژانویه 2010, 22:00
محل سکونت: تهران

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط Ilia » 18 مارس 2018, 02:32

اینکه فکر میکنیم همهٔ دنیا را درست کرده‌اند که یک چیز متعالی‌ای را ثابت کنند یا هدف عالی‌ای پشت هر سختی و خوشی‌ای که ما به آن برخورد میکنیم هست، سوخت بسیاری از اوهاماتی است که به خورد ما میدهند. این چیزهای بی‌اساس را که از معادلات خارج کنید، همه چیز را راحت‌تر میشود هضم کرد و توضیح داد.
نماد کاربر
Ilia
Site Admin
 
پست‌ها : 6175
تاریخ عضویت: 25 سپتامبر 2006, 01:01
محل سکونت: کانادا

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AmirT » 18 مارس 2018, 03:12

Amir_S نوشته است:[نمایش]
ضمن اینکه باز هم مخالفتم رو با مدل عرفانی علی ابراز می‌کنم. عکسش را هم صادق می‌دانم. چرا شما فکر می‌کنید که حتما این معنای عمیق و این هدف نهایی یا هر چیز دیگری که صدایش می‌کنیم، وجود ندارد.
حداقلش این است که چون این احتمال وجود دارد که چیزی خارج از دایره درک ما وجود داشته باشد که اتفاقا سرنوشت ما هم به بودن یا نبودنش (و داشتن شناخت درست از آن در صورت بودنش) به شدت پیوند خورده است. نباید از کنار آن ساده بگذریم و به قولی یکی از دوستان که قبلا گفته بود: «نه تایید و نه انکارش کنیم و منتظر باشیم یک نفر بیاید برای ما اثباتش کند». باید خودمان به دنبال جواب برویم.


تنها ارگان شناخته شده برای من برای درک جهان اطرافم مغز منه، اگر ارگان عرفان وجود داشته باشه متاسفانه من هنوز موفق به استفاده از اون نشدم. مغز من بهم میگه برای پذیرفتن هر ادعایی باید دلیلی و توجیهی داشته باشم. پس هرچیزی که به نورون‌های مغز من میرسن رو با این معیار میسنجم و وجود هیچ چیزی رو پیش از یافتن دلیلش فرض نمیگیرم. من شخصا تا به حال دلیل قابل تاملی برای وجود این معنای عمیق پیدا نکردم، همونطور که دلیلی بر وجود کینگ کانگ پیدا نکردم، پس این دو موضوع فعلا برای من غیر واقعی باقی موندن. این به این معنا نیست که احتمال وجودشون رو منتفی میدونم، اینها احتمالات کاملا واقعی هستند. فقط با استناد به تجربه فعلی خودم از دنیا برای من بسیار غیر محتمل تلقی میشن.
به این معنی هم نیست که دیگه راجع بهشون فکر نمیکنم، اینکه دنیا معنی یا مفهوم مطلقی داشته باشه از مهمترین مسائل در زندگی من خواهد بود، چون اگه این هدف واقعی باشه، من دارم وقت رسیدن بهش رو تلف میکنم. حتی اذعان میکنم که دنیا بدون هدف و خالق ترسناکتر از حالت‌های دیگه‌ست.

نکته دیگه اینکه معمولا هرکسی از فیلتر روش علمی استفاده میکنه، شدیدا به کثیف شدن این فیلتر حساسه. به خاطر همین با کوچکترین اشاره شما همه باور های خودش رو با در نظر گرفتن حرف‌های شما دوباره از فیلتر اصلاح شده عبور میده. در واقع همه دانشمندان دنیا بسیار مشعوف خواهند شد اگر شما تئوری علمی‌ای رو نقض کنید. چون اونوقت خلا‌ای در دانش به وجود میاد که از حلش لذت میبرن. اصلا experimental physicistها (و معادلشان در همه علوم)، هروز کارشان همین است که سعی کنند یک ناهمخوانی‌ای در یک تئوری پیدا کنند تا به عنوان کسی شناخته شوند که اشکال کار مثلا هاکینگ را پیدا کرد. و ابهت دانشمندی مثل انیشتن آن است که بعد از بیش از یک قرن هنوز کوچکترین ناهمخوانی‌ای در هیچیک از نظریه‌های "واقـــــــعا" عجیب و غریبش پیدا نشده. و به همین دلیل است که طی ۶۶ سال، از ۴۰ متر پرواز طولی رسیدیم به فرود روی کره ماه، و الان جزئیات ایجاد کلونی در سیاره مریخ را به بحث گذاشتیم!
این را مقایسه کنید با نتیجه انتقاد از نهادهای اعتقادی، و کشمکش قدرت در چند هزار سال گذشته.
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط AmirT در 18 مارس 2018, 03:17.
But what is happiness except the simple harmony between a man and the life he leads? — Albert Camus
نماد کاربر
AmirT
 
پست‌ها : 342
تاریخ عضویت: 10 ژوئن 2011, 12:51

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط Nyaiesh » 18 مارس 2018, 03:16

سلام
راستش من هم با اینها کنار نمیآیم درست مثل دوستانی که در این انجمن میکوشند به پرسشها پاسخ دهند بی‌آنکه پرسنده را بشناسند بنده نیز عالم را سؤالی بزرگ میدانم که بدترین پاسخ به آن نبودن خدای یگانه است چند شب است که عکسهای تلسکوپ شیلی را میبینم و داغان شده‌ام اینکه دنیا را بهم خوردن دو ذره آفریده باشد چقدر سست است تا آنکه دستی بزرگ و هوشی عمیق که در سراسر گیتی پراکنده است تدبیرش کند بنظر شما محاسبات کنونی عالم از عهده چند کامپیوتر برمیاید به این سؤال بیندیشید تا بدانید ما بکجا سجده میبریم و چرا
مشکل ما علم نیست مشکل ما آن است که دانشمندان هم از علم اندکی که به ایشان رسیده یا یافته‌اند بهره نمیبرند و تفسیر دلخواهشان را میدهند مگر عمر جهان نامحدود نیست آیا دینی که انسان را ابدی میشمارد دین احمقان است مگر انسان خردمند نیست آیا آیینی که او را بزرگترین آفریدگان میداند نادرست است مگر گذشتگان ما ماه و خورشید و بت را نمی‌پرستیدند آیا دینی که به یگانه‌ای دعوت میکند خرافه است
آیا علم دوگانگی بسیاری موجودات را رد میکند مثبت و منفی مغناطیس را رد میکند پس دینی که قرنها پیش فرموده همه چیز را از جفتی آفریدم گزافه گوست؟
چطور ثابت میکنید نود و پنج درصد دانشمندان جهان بی‌خدایند آیا تاریخ را در نظر میگیرید آیا جغرافیا را از یاد برده‌اید حتما منظورتان دانشمندان اروپا و آمریکای قرن بیستم است همانان که چندان بدولتهاشان اعتراض نکردند و جلوی ساختن بمب ها را نگرفتند و حتی روانشناسانشان در قبال پول حاضر شدند به دولتها یاری دهند تا روشهای جدید شکنجه و اعتراف را اختراع کنند آنانکه برای آشوب آسیا برنامه ریختند ولی ایدز در آفریقا را جزو وظایفشان ندانستند آنانکه از کشورهایشان کوچیدند و تا دکترا گرفتند وطنشان موطن توحش شد و با اَخ و تف به آن نگریستند تازه میان همانان هم انبوهی معتقد بخدا موجود است ولی سکوت میکنند
آشنایی مردم جهان با معارف حقیقی بقدری سست است و دولتها چنان جلوی نشر حقیقت ایستاده‌اند که در غرب تا صحبت از دین میشود میگویند مردم در گذشته از حوادث میترسیدند و حال که دلیل حوادث را یافته‌اند دیگر ترسی و خدایی در کار نیست ولی دین ما که به آن میبالیم و در سایه‌اش میبالیم صدها سال پیش فرموده خدا را از ترس عبادت نکن که عبادت بندگان است و از طمعش مپرست که عبادت تجار است
إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبْیدِ وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ.
دینی که کسوف و خسوف را نشانه خداوند میداند نه بلا و مصیبت
دینی که دختر را نعمت میداند نه ننگ
آیینی که گوشتخواریِ محض را حیوان آزاری میداند
در روزگاری که جهان را محدود میدانسته‌اند آن را سخت بزرگ و بی پایان میداند که علم نیز به آن رسیده است در حدیثی از مولا جعفربن محمد آمده است جهان چنان وسیع است که این آسمان در برابر آسمان دوم چنان حلقه‌ای است که در بیابانش اندازی و آسمان سوم نیز مقابل چهارمین آسمان اینگونه است
هیچ دانشمندی را بجرم چرخیدن یا نچرخیدن زمین بزندان نسپرده است
آغاز سکونت انسان در جهان را پیش از حضرت آدم میداند که از علی بن ابیطالب پرسیدند پیش از آدم که بوده است فرمود آدم
ازدواج با محارم را سخت شوم میداند که علم نیز بدان رسیده است و بدلیل قرابت ژنتیک از آن برحذر میدارد
لواط را جرم میداند که به اعتراف بسیاری دانشمندان آنچه موجب گسترش ایدز در اروپا و آمریکا شد لواط بود چون احتمال ابتلا در این روش بسیار بیشتر است
بدورانی که زن خون میبیند احترام میکند برخلاف آیین پیشینیان زن را در این حالت شوم نمیداند بلکه او را از نمازِ واجبش نیز معاف میدارد
آزاد کردن بردگان و کنیزان را ارجمندترین کارها میشمارد
دختر و پسر شدن جنین را گردن مادران نمی‌اندازد و میگوید بهرکه بخواهم پسر و دختر میدهم
کسب علم را بهترین کار میداند و همین تشویقها موجب توسعه سریع علم میان مسلمانان شد
نجاسات را شوم میپندارد و شستن دست و پرهیز از آنها را واجب میشمارد آیا میدانید خون و ادرار و مدفوع و منی. آشیانه میکروبها یا به اصطلاح کُلُنیند و علم پس از پاستور متوجه آن شد و پیش از آن به میکروب اعتقادی نداشت یادم مانده است که پاستور در آغاز از همکارانش میخواست وسایل جراحی را داغ کنند تا پاک شود و ایشان نمی پذیرفتند و میگفتند ما چیزی نمی بینیم
اسلام دینی است که اعمالش با سواد و خط قرین است و مسلمان بیسواد بزحمت میافتد
به تقویم و نشر آن سخت عنایت کرد حتی تقویم پارسیان و ترکهارا نیز درست شمرد و دعاها و اعمال ویژه‌ای برای نوروز صادر کرد و درباره قمر در عقرب که پیش از اسلام از آن پرهیز میکردند توصیه‌هایی فرمود
بنجوم و طبیعت سخت توجه کرد و هیچ مسلمانی بینظر به ماه و آفتاب از اعمالش برنمی‌آید
به درختکاری سفارش کرد
دینی که بارها بخیر و بخشش و گذشت سفارشمان کرده و برای پدر و مادر و فرزند و همسایه و شریک و سلطان و همسر حتی اعضای بدن حقوقی قرارداد تا بکسی ظلم نشود کاش رسالة الحقوق را بخوانیم و بعد از دنیا برویم
اینها همه علم است علم خالص و از ترس نیست ترس چنین معارفی نمیزاید اگر شما باورتان را به باور دانشمندان گره زده‌اید من هم به این معارف و دانشمندانی که به آن معتقد بوده‌اند گرهش زده‌ام ما کاری بداعش و هاوکینگ نداریم ستاره‌ها ما را بس است

إِنَّ فِی خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ اختِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِّأُولِی الأَلباب
الَّذِینَ یَذکُرونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعوداً وَ عَلى جُنوبِهِم وَ یَتَفَکَّرونَ فى خَلقِ السَّماواتِ وَ الاَرضِ رَبَّنا ما خَلَقت هَذا باطِلاً سُبحانَک فَقِنا عَذاب النّارِ
میگویند وقتی اولین بار شوروی توانست از جو بیرون رود به ایشان دستور دادند تا دنبال خدا بگردند و آنها گفتند چیزی نیافتیم و همان وقت گروهی اعلام کردند باید باور به پرودگار را کنار گذاشت چون علم آن را نیافته است حال این را با حدیث نورانی امام جعفربن محمد صادق که هزار و سیصد سال پیش فرموده است قیاس کنید تا بدانید بشر در معارف چقدر کوتاه قد است

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُوَيْنٍ الْعَبْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يُحَسُّ وَ لَا يُجَسُّ وَ لَا يُمَسُّ وَ لَا يُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ الْخَمْسِ وَ لَا يَقَعُ عَلَيْهِ الْوَهْمُ وَ لَا تَصِفُهُ الْأَلْسُنُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ حَسَّتْهُ الْحَوَاسُّ أَوْ لَمَسَتْهُ الْأَيْدِي فَهُوَ مَخْلُوقٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَانَ إِذْ لَمْ يَكُنْ شَيْ‏ءٌ غَيْرُهُ وَ كَوَّنَ الْأَشْيَاءَ فَكَانَتْ كَمَا كَوَّنَهَا وَ عَلِمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ
عبدالله بن جُوَین عبدی میگوید امام صادق میفرمود ستایش از آنِ خداییست که حس نشود و بدست نیاید و لمس نشود و با حواس پنجگانه فهم نشود و اندیشه‌ها بر آن مسلط نشوند و زبانها بوصفش نرسند که هرچه حواس درکش کند یا دستها لمسش. خود مخلوقی است ستایش خدایی را که بود و کسی جز او نبود و چیزها را بیافرید آنگونه که میخواست و از گذشته و آینده باخبر است
عیب بزرگ انسان معاصر این است که کامپیوتر کورش کرده است خیال میکند چون پارتیشن بندی بلد است از همه چیز سردرمیاورد یا چون پزشک است حرفهای سیاسیش هم همه درست است یا آن آقا که استاد فلسفه یا ریاضیست اگر گفت خدایی نیست باید دنبالش رویم این هم اسارت است ولی اگر دنبال نام میگردید سیاهه پر و پیمانی از دانشمندان امروز و دیروز که بحضرت دوست معتقد بوده‌اند خواهید یافت
خدایا بتو پناه میبرم که جهان مادی دانشمند مادی حجابت شود و پناه میبرم که تو را مادی بخواهم یعنی تا به آرزوهایم رسیدم از تو جدا شوم کاری که دانشمندان و دولتها و مردم دیروز و امروز کردند و میکنند آنانکه با انجیل و کشیش بکشورها رفتند و کلیسا تاسیس کردند و وقتی میخشان سفت شد و نوبت نبرد با مشرق رسید بر کوس بیخدایی کوفتند
راستی دنبال پاسخ نباشید چون اینها را من ننوشته‌ام کار ذرات بود
آخرین ویرایش توسط Nyaiesh on 18 مارس 2018, 14:15, ویرایش شده در 9.
خدایا کیهان و زمین و نوترون در طواف و ما در خواب
نماد کاربر
Nyaiesh
 
پست‌ها : 357
تاریخ عضویت: 09 نوامبر 2009, 15:38

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط Amir_S » 18 مارس 2018, 10:15

AmirT نوشته است:[نمایش]
Amir_S نوشته است:[نمایش]
ضمن اینکه باز هم مخالفتم رو با مدل عرفانی علی ابراز می‌کنم. عکسش را هم صادق می‌دانم. چرا شما فکر می‌کنید که حتما این معنای عمیق و این هدف نهایی یا هر چیز دیگری که صدایش می‌کنیم، وجود ندارد.
حداقلش این است که چون این احتمال وجود دارد که چیزی خارج از دایره درک ما وجود داشته باشد که اتفاقا سرنوشت ما هم به بودن یا نبودنش (و داشتن شناخت درست از آن در صورت بودنش) به شدت پیوند خورده است. نباید از کنار آن ساده بگذریم و به قولی یکی از دوستان که قبلا گفته بود: «نه تایید و نه انکارش کنیم و منتظر باشیم یک نفر بیاید برای ما اثباتش کند». باید خودمان به دنبال جواب برویم.


تنها ارگان شناخته شده برای من برای درک جهان اطرافم مغز منه، اگر ارگان عرفان وجود داشته باشه متاسفانه من هنوز موفق به استفاده از اون نشدم. مغز من بهم میگه برای پذیرفتن هر ادعایی باید دلیلی و توجیهی داشته باشم. پس هرچیزی که به نورون‌های مغز من میرسن رو با این معیار میسنجم و وجود هیچ چیزی رو پیش از یافتن دلیلش فرض نمیگیرم. من شخصا تا به حال دلیل قابل تاملی برای وجود این معنای عمیق پیدا نکردم، همونطور که دلیلی بر وجود کینگ کانگ پیدا نکردم، پس این دو موضوع فعلا برای من غیر واقعی باقی موندن. این به این معنا نیست که احتمال وجودشون رو منتفی میدونم، اینها احتمالات کاملا واقعی هستند. فقط با استناد به تجربه فعلی خودم از دنیا برای من بسیار غیر محتمل تلقی میشن.
به این معنی هم نیست که دیگه راجع بهشون فکر نمیکنم، اینکه دنیا معنی یا مفهوم مطلقی داشته باشه از مهمترین مسائل در زندگی من خواهد بود، چون اگه این هدف واقعی باشه، من دارم وقت رسیدن بهش رو تلف میکنم. حتی اذعان میکنم که دنیا بدون هدف و خالق ترسناکتر از حالت‌های دیگه‌ست.

نکته دیگه اینکه معمولا هرکسی از فیلتر روش علمی استفاده میکنه، شدیدا به کثیف شدن این فیلتر حساسه. به خاطر همین با کوچکترین اشاره شما همه باور های خودش رو با در نظر گرفتن حرف‌های شما دوباره از فیلتر اصلاح شده عبور میده. در واقع همه دانشمندان دنیا بسیار مشعوف خواهند شد اگر شما تئوری علمی‌ای رو نقض کنید. چون اونوقت خلا‌ای در دانش به وجود میاد که از حلش لذت میبرن. اصلا experimental physicistها (و معادلشان در همه علوم)، هروز کارشان همین است که سعی کنند یک ناهمخوانی‌ای در یک تئوری پیدا کنند تا به عنوان کسی شناخته شوند که اشکال کار مثلا هاکینگ را پیدا کرد. و ابهت دانشمندی مثل انیشتن آن است که بعد از بیش از یک قرن هنوز کوچکترین ناهمخوانی‌ای در هیچیک از نظریه‌های "واقـــــــعا" عجیب و غریبش پیدا نشده. و به همین دلیل است که طی ۶۶ سال، از ۴۰ متر پرواز طولی رسیدیم به فرود روی کره ماه، و الان جزئیات ایجاد کلونی در سیاره مریخ را به بحث گذاشتیم!
این را مقایسه کنید با نتیجه انتقاد از نهادهای اعتقادی، و کشمکش قدرت در چند هزار سال گذشته.

من کسی را به پذیرش «چرندیات» عرفانی دیروز و نهادهای مثلا اعتقادی امروز که همه دنبال منافع خود هستند و با در خوشبیناته ترین حالت در گمراهی به سر می‌برند دعوت نکردم.
برعکس در تمام پیام‌هایم در این تاپیک آنها را انکار کرده و به روش علمی تامید مردم و یک نمونه از این استدلال علمی را هم در اولین پیامم آوردم.
اینکه آیا دنیا هدفی دارد یا نه، اینکه نظام جزا و پاداشی هست با نه، اینکه آیا دینی وجود دارد و اگر جواب مثبت است هدف و جایگاه آن چیست، هیچکدام اینها سوالان ابتدایی نیستند. اول باید دید که آیا خدایی وجود دارد و اگر هست، جایگاهش در عالم کجاست؟ که جواب آن را فقط با روش منطق باید پیدا کرد چرا که عرفان (و بخش زیادی از فلسفه) مبتنی بر نظر و سلیقه و اوهام است (و حتی اگر تا انتهای بحث جلو برویم و دوباره برگردیم، ممکن است بگوییم تلقین شیطان است)؛ و در سمت مقابل روش تجربی هم مبتنی بر سعی و خطا است و نمی‌توان از آن برای پیدا کردن پاسخی که باید از خطا مبری باشد استفاده کرد.
بعد اگر به وجود خدا رسیدیم و او را خالق و مالک مطلق همه چیز دانستیم، سوال دوم پیش می‌آید که آیا او که مالک ما است دستور العمل یا محدودیتهایی برای استفاده از آنچه در اختیارمان قرار داده تعریف کرده است یا نه و اگر چنین دستوری پیدا شد (دیگر دنبال دلیل برای چرایی هر دستور آن نباید بود؛ درست همانطور که وقتی مثلا ماشین دوستمان را امانت می‌گیریم و او مثلا می‌گوید با ماشین تند نرو یا در ماشین خوراکی نخور و ما عقلا باید دستور مالک را اطاعت کنیم و اگر نکنیم، عقلا کار بدی کرده‌ایم. و سوال بعدی ایناین است که این دستور العمل را چطور باید پیدا کرد؟ باز روش علمی برای این کار این است که ببینیم آیا کسی ادعایی در این مورد دارد با نه (اگر واقعا گشتیم و کسی را پیدا نکردیم، حداقل ما وظیفه‌مان را انجام داده‌ایم و اگر بعدا فهمیدیم که واقعا دستوراتی بوده است، برای عدم پیروی‌مان عذر موجه داریم) اما همانطور که می‌دانیم افراد زیادی چنین ادعایی کرده‌اند که احتمالا تعدادی از آنها دروغگو بوده‌اند و قصد سو استفاده از مردم برای کسب قدرت و ثروت و… را داشته‌اند و شاید تعدادی راست گفته باشند. اینجا باز روش علمی این است که حرف‌های این افراد را بررسی کنیم و اولین معیار برای فیلتر کردن دروغگوها می‌تواند این باشد که ببینیم کدامشان مردم را به خودشان می‌خوانند و کدامها مردم را به خدایی می‌خوانند که بر کشف اولیه و عقلی (نه خیالی) ما منتقل است و کدامشان دنبال قدرت بوده و کدامشان نه.
من به این روش به یک کتاب و چهارده نفر رسیده‌ام که در مورد مسائل اصولی کمترین خطایی در گفته‌هاشان پیدا کرده‌ام و این واقعیت که در این ۱۴۰۰ سال کسی به دقت آنها در این حوزه سخن نگفته، برایم کافی است که اتصال آنها به منبع اصلی را بپذیرم.
و بعد از آن هیچ دلیلی برای اینکه بقیه حرف‌هایشان بر علم تجربی منطقی باشد یا منطقی دستوراتشان وجود داشته باشد وجود ندارد؛ و این حرف هم کاملا علمی است. چرا که اگر ثابت شد که یک نفر به علم بدون خطا دسترسی دارد، آنوقت سنجش او با علمی که احتمال خطا در تعریف آن وجود دارد کار غیر منطقی است.
و البته آنها گرفته‌اند آن خدایی که آنها را فرستاده حکیم است و برای هر کار و هر دستوری حکمتی در نظر گرفته. و اینکه مثلا ارتباطی بین نجاست و میکروب‌ها و بیماری وجود دارد و… به دلیل این حکمت است و اگر می‌خواست می‌توانست دستورات دیگری بدهد که بی حکمت باشند و ایرادی بر او وارد نبود.
اما از سمت مقابل، از آنجا که توصیه کرده که فقط به دستورات او که از طریق این ۱۵ مرجع رسیده (و به قصد پیروی از او) عمل کنیم، اگر به هر طریق دیگری به همان دستورات برسیم و یا به قصد دیگری عمل کنیم، نباید انتظار نتیجه‌ای که وعده داده شده را داشته باشیم. و البته اگر نظام جزا و پاداشی هم وعده داده نشده بود، باز به به حکم عقل و اصل مالکیت موظف به اطاعت بودیم.
MacBook Pro 990:
13" Unibody, CPU: 2.26GHz, RAM: 5 GB, SSD: 250GB, HDD: 1TB
OSX 10.15.3
•••
iPhone 4S: 32GB
iOS 9.5.3
•••
iPhone 7Plus: 128GB
iOS 14.2
•••
iPad Air 2: 64GB-4G
iOS 14.2
نماد کاربر
Amir_S
Site Admin
 
پست‌ها : 1794
تاریخ عضویت: 16 ژانویه 2010, 22:00
محل سکونت: تهران

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط Ali22338 » 18 مارس 2018, 11:57

عکس جالب.
پیوست‌ها
s.jpg
نماد کاربر
Ali22338
 
پست‌ها : 58
تاریخ عضویت: 27 اکتبر 2012, 19:05

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AliGhz » 18 مارس 2018, 13:04

Ilia نوشته است:[نمایش]
اینکه فکر میکنیم همهٔ دنیا را درست کرده‌اند که یک چیز متعالی‌ای را ثابت کنند یا هدف عالی‌ای پشت هر سختی و خوشی‌ای که ما به آن برخورد میکنیم هست، سوخت بسیاری از اوهاماتی است که به خورد ما میدهند. این چیزهای بی‌اساس را که از معادلات خارج کنید، همه چیز را راحت‌تر میشود هضم کرد و توضیح داد.


بله از هر حقیقیتی می‌شود سوء استفاده کرد. اما سوء استفاده از حقیقت، به معنای نبودِ آن حقیقت نیست، فقط به این معناست که عده‌ای به هر دلیلی، از آن حقیقت در جهت منافع دیگری استفاده کرده‌اند. اتفاقاً اگر حقیقت را دریابیم، اجازهٔ سوء استفادهٔ دیگران را ــ حداقل برای خود ــ خواهیم گرفت؛ چون حقیقت را دیده‌ایم و دیدار، خودْ اوهام را می‌زداید.

اما از دید منطق، معنا داشتن یا نداشتن هستی، غایت داشتن یا نداشتن آن، وجود یا عدم وجود خدا، فانی یا باقی بودن ما، همه Possibility (امکان) هستند و هر دو شق، به یک اندازه ممکن هستند. منِ نوعی، امکانی را انتخاب می‌کنم که برایم منطقی‌تر است و اجازه می‌دهد بهتر زندگی کنم.

تأکید می‌کنم که تا این لحظه هیچ علمی، هیچ منطقی، هیچ فلسفه‌ای و... ثابت نکرده که خدا نیست، ثابت نکرده که جهان بی‌هدف است، ثابت نکرده که ما با مردن، تمام می‌شویم. پس عقل، همان مغز شگفت‌انگیز ما، حکم می‌کند که حکم به نبودِ این شق‌ها، ندهیم. حرف‌های کسانی مثل داوکینز از آن جهت فاقد ارزش (و خطرناک) است که اصرار دارند باور به ممکن دانستن این شق‌ها، خلاف عقل/علم است.
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AliGhz » 18 مارس 2018, 13:10

در مورد عرفان هم یک نکتهٔ مهم را بگویم.

اصلاً از به کار بردن این واژه احتراز داشتم چون دچار کژفهمی‌های فراوانی شده است.

شاید در ذهن دوستان، عرفان یادآور خانقاه و خرقه و موی بلند و مراسم عجیب و قارچ‌های توهم‌زا و... باشد.

اما عرفان اینها نیست. اینها هم دکان است.

عرفان، خیلی ساده و سرراست، یعنی تلاش برای شناختِ حقیقت.

یعنی هیچ امکانِ عقلی را ناممکن ندانستن.

یعنی ذهن و دل باز داشتن.

یعنی خود را به هیچ اعتقادِ بیرونی گره نزدن، و تلاش برای کشف حقیقت توسط خود.

یک عارف قرن بیست و یکم، می‌تواند یکی از خیل این همه آدم‌های به‌ظاهر معمولی باشد که هر روز در مترو و خیابان و شرکت و فروشگاه و... با آنها برخورد می‌کنیم. یکی که راحت با او می‌شود سر یک میز در یک کافه نشست و قهوه نوشید و گپ زد.
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AliGhz » 18 مارس 2018, 13:19

خدای حقیقی، برای همه available است، در دسترس است (عقل و منطق و همان مغز شگفت‌انگیز ما، حکم می‌کند که او، در صورت وجود داشتن، باید این‌گونه باشد).

رسیدن به او، واسطه نمی‌خواهد. بخوانی‌اش، پاسخ می‌دهد. بخواهی‌اش، هست. حتی پیش از خواندنِ تو و خواستنِ تو، می‌خواهدت و می‌خواندت. گزینش نمی‌کند انسان‌ها را که با این رابطه بگیرد و با آن یکی نه. در مقام تشبیه، مثل خورشید است که یکسان بر همه می‌تابد. حالا اگر یکی برود داخل یک اتاق تاریک، و همه روزنه‌ها را هم ببندد، و بگوید «خورشید کو؟»، اشکال از خورشید است یا از او؟

به محضِ possible دانستن وجود خدا، و ذهن و دل را از تصورِ خدا به هر شکلی رها کردن (یعنی تمام بت‌های ذهنی را شکستن)، او خود را بر آدمی آشکار می‌کند.

پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست
آن آشکارصنعتِ پنهانم آرزوست

خدای حقیقی از شدت ظهور، مخفی است!

و فکر کن
که چه تنهاست
اگر که ماهیِ کوچک
دچارِ آبیِ دریایِ بی‌کران باشد...
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AmirT » 18 مارس 2018, 14:39

Amir_S نوشته است:[نمایش]
من کسی را به پذیرش «چرندیات» عرفانی دیروز و نهادهای مثلا اعتقادی امروز که همه دنبال منافع خود هستند و با در خوشبیناته ترین حالت در گمراهی به سر می‌برند دعوت نکردم....

من هم نگفتم شما مردم را به چرندیات دعوت میکنید. فقط نظام اعتقادی شما، چه در فرم امروزی که در دوران اوجش برای من جزو همان نهادهای اعتقادی دسته بندی میشود، چون روشش روش اعتقادی است و با منطق من سروکار چندانی نداره. و لطفا نگویید که هرچه علم پیدا کرده با متون مقدس شما همخوانی دارد، چون ارزش چنین ادعایی زمانی‌ است که از آن کتاب چیزی بیرون بیاید که به علم مدرن اضافه کند، نه اینکه از علم به متن نسبت داده شود، که این کار رو من با کتاب‌های کلیله و دمنه و شاهنامه هم میتونم انجام بدم. این متن آن زمانی خودش رو اثبات میکنه که ازش اختراعی بیرون بیاد که ما از قبل نمیدونستیم. یا مثلا در اینکه با کدام پا وارد توالت شویم حکمتی و ظرافتی هست که نظر شما رو جلب کرده، که مبادا اگر سکته کردیم چند لحظه آخر را در محل ناخوشایندی سپری نکنیم، اتفاقی که من در عمرم نشنیده‌ام برای کسی اتفاق بیافتد. اما به این نکته ساده اشاره نشده که نشستن رو دستشویی ایرانی که کاری هرروزه است برای زانو بسیار مضر است!
حالا اینکه شما انتخاب میکنید چنین سیستمی زندگی شما رو هدایت کنه اصلا به من ربطی نداره، حق شماست به هرچیزی دوست دارید باور داشته باشید. فقط در مسائلی که من هم در آنها شریکم، مثل اداره کشور و قانون مجازات، نباید وارد شوند.
در این مورد که اگر این سیستم پذیرفته شد دیگر اصلاحات در آن درست نیست هم کاملا با شما هم عقیده‌ام و از مثلا مردم ترکیه به خاطر اینکه حجاب را کنار گذاشته‌اند و هنوز به خودشان مسلمان میگویند متنفرم. چون با کسی که اعتقادی دارد شاید بتوان بحث کرد، اما با کسی که به اعتقاد خودش هم پایبند نیست، مطمئنا نه.
حالا من با چند نفر روبرو شدم که هرکس از طرف خودش به بحث نگاه میکنه. بحث من با شما داره به درستی اسلام و حقانیت ۱۴ نفر مرجع شما کشیده میشه که فکر کنم این وسط باز کردنش کار درستی نباشه. اگر مایل بودی به صورت خصوصی یا در صورت اجازه و اقبال دیگران در تاپیک دیگری دنبالش میکنیم.

چون یکبار دیگر از آزمونو خطا بودن علم صحبت کردی منم یکبار دیگه سعی میکنم موضعم رو شفاف سازی کنم:
متوجه نمیشم چه چیزی در مورد آزمون و خطا برای شما ناخوشاینده. ما ایده‌ای به نام "وجود خدا" رو در نظر میگیریم و بعد به دلیل نبود نشانه‌های علم پسند و خطا در اثباتش، اونو کنار میذاریم.
گفتید که وجود خدا رو باید از راه منطق دنبال کرد چون علم آزمون و خطاست. من در چند پست قبل توضیح دادم که چرا منطق به تنهایی کافی نیست چون مثلا اتفاقی کاملا واقعی مثل کوانتوم تانلینگ یا کند شدن زمان صرفا از راه فکر کردن قابل نتیجه گیری نیستند، پس چرا وجود خدا باشد؟ منطق بدون آزمون و خطا بیشتر باعث گمراهیه، همونطور که دانشمندان بسیار بزرگ و باهوشی زمانی فکر میکردن دنیا بر پشت لاک پشت غول آسایی قرار داره! چون از راه ذهنی به این ایده رسیده‌اند اما به هیچ سازوکاری فکر نکردند که این ایده را در دنیای واقعی بیازمایند و خطا یا درست بودنش رو امتحان کنند.
حالا چرا ما نمیتونیم به این واقعیت‌ها تنها با فکر کردن دست پیدا کنیم؟ چون مغز ما در پروسه‌ی تکامل به اینجا رسیده و این پروسه تکامل، در اندازه های معمولی (مقیاس چند میلیمتر تا چند کیلومتر) و سرعت‌های معمولی (چند میلیمتر تا چند کلیومتر بر ساعت) اتفاق افتاده. در اصل مغز کامپیوتریست که هنگام سیمکشی عادت به هضم داده‌هایی در این مقیاس پیدا کرده و برای این محیط مناسبه. پس حتی حالا که میدونیم کوانتوم تانلینگ وجود داره، هضمش برای مغز ما غیر ممکنه. اما فیلتر علم این ارتباط رو میان مغز ما و واقعیت برقرار میکنه. چون آزمایش‌هایی طراحی میکنه که با استفاده از اونها میشه واقعیت رو به داده‌های قابل درک توسط مغز تبدیل کرد.
میدونم که علم بهترین راه مطلق برای درک جهان نیست، شاید بعضا گمراهمون کنه. اما از اون استفاده میکنیم چون "تنها" راه منطقی‌ایست که میشناسیم و میتونیم درک کنیم. و تا به حال گمراهی حاصل از اون در برابر پیشرفت‌هایی که باعث شده حقیقتا ناچیز بوده.
But what is happiness except the simple harmony between a man and the life he leads? — Albert Camus
نماد کاربر
AmirT
 
پست‌ها : 342
تاریخ عضویت: 10 ژوئن 2011, 12:51

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط Nyaiesh » 18 مارس 2018, 14:48

درباره دستشویی ایرانی یا بهتر بگویم شرقی هم اشاره شده است شما که نخواندی چرا نظر میدهی و از علم دم میزنی مهمتر از آن شستشو با آب و پرهیز از نجاسات است که اشاره شده مهمتر از آن کندن چاه دستشویی دورتر و پایینتر از چاه آب است تا به آن سرایت نکند که به آن هم اشاره شده است ولی اگر مشکلتان با دانستن احکام نشستن بر مستراح حل میشود این را هم گفته‌اند
طول الجلوس علی الخلاء یورث البواسیر
زیاد نشستن بر مستراح سبب بواسیر میشود
وسائل الشیعه جلد یکم صفحه ۳۳۶
همچنین لقمان به مولایش گفت قضای حاجت را طولانی مکن که کبد را میازارد و سبب بواسیر میشود و بر حرارت سر میافزاید به آرامی بنشین و به آرامی برخیز
وسائل الشیعه جلد یکم صفحه ۳۳۷
خوب است ما که از علم دم میزنیم از خواندن چنین مطالب آسان و دردسترسی غفلت نورزیم
شما که از علم دم میزنی بگو بشر چند سال است به اینها پی برده است هنوز دویست سال هم نشده است پس من حق دارم درباره دینی که هزار و چند صد سال پیش از آنها گفته تا بمن حیات بخشد بیاندیشم آن موقع نهادهای اعتقادی کدام گوری بودند حالا هم عددی نیستند که من دینم را به آنها وصله کنم
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط Nyaiesh در 18 مارس 2018, 15:39.
خدایا کیهان و زمین و نوترون در طواف و ما در خواب
نماد کاربر
Nyaiesh
 
پست‌ها : 357
تاریخ عضویت: 09 نوامبر 2009, 15:38

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AmirT » 18 مارس 2018, 15:10

ببخشید که قبل از کسب اجازه نظر دادم.
اوه، پس اشاره شده که چاه دستشویی باید پایین‌تر از چاه آب باشد. زحمت کشیده‌اند، این بخش فکر کنم مخصوص پیروان با آی‌کیو کمتر از ۱۷ بوده.
پس اینطور که شما گفتی در دل این روایات به زانو هم اشاره شده، فقط به قرینه معنوی حذف شده و کشف آن به عهده خود پیروان گذاشته شده.
در ضمن من عمدا به پست شما پاسخ ندادم، میدونم صحبت میان ما به جایی جز دلخوری نخواهد رسید. همونطور که در بحث آپولو اتفاق افتاد. چون شما به سوال‌ها پاسخ نمیدی و فقط خطابه‌های طولانی مینویسی که من نمیدونم چطور باید باهاشون برخورد کنم.

ـــ
در ضمن من از هر حمله‌ای به باورهام لذت میبرم چون مجبورم میکنه دوباره در کنار انتقادهای مطرح شده تالیفشون کنم و بهتر بشناسمشون. پس تا زمانی که کسی سوال میپرسه و من آخر بحث رو بن بست نمیبینم ادامه خواهم داد. اما در هر نقطه‌ای حذف پست یا تذکر برای پایان بحث به صلاحدید مدیران رو خواهم پذیرفت.
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط AmirT در 18 مارس 2018, 15:16.
But what is happiness except the simple harmony between a man and the life he leads? — Albert Camus
نماد کاربر
AmirT
 
پست‌ها : 342
تاریخ عضویت: 10 ژوئن 2011, 12:51

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط Nyaiesh » 18 مارس 2018, 15:16

اتفاقا من هم وقتی نوشته‌های شما را میخوانم میبینم که تنها ظاهرش فارسیست من با دلیل و سند حرف بزنم میفرمایی خطابه است شما نخوان ولی من مجبورم بنویسم تا دیگران بدانند پاسخ بشما آسان است شما که معارف این دین را با شاهنامه قیاس میکنی و میخواهی حتما بکلمه زانو هم اشاره کنند حال آمدیم و علم فهمید غیر زانو برای پلک هم مضر است آنوقت چه میکنی مهم نهی از این عمل است که کرده‌اند
منظور از فاصله هم چند قدم نیست بلکه فاصله و ارتفاعی بیش از معمول است که باید بروی بخوانی که اگر رعایت نشود آب چاه نجس است
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط Nyaiesh در 18 مارس 2018, 15:47.
خدایا کیهان و زمین و نوترون در طواف و ما در خواب
نماد کاربر
Nyaiesh
 
پست‌ها : 357
تاریخ عضویت: 09 نوامبر 2009, 15:38

پاسخ: درگذشت استیون هاکینگ

پستتوسط AliGhz » 18 مارس 2018, 15:19

به نظرم وقتی خداوند را در حد صادرکننده احکام و دستورات زندگی تنزل می‌دهیم، به آن ذات بی‌همتا اهانت می‌کنیم.

خدا قرار نیست به جای ما پول درآورد، مسائل زندگی زناشویی‌مان را حل کند، جامعه‌مان را اداره کند، یا در نقش یک دانشمند ارشد به ما شیمی و فیزیک درس بدهد. او ابزاری به نام مغز/عقل را در اختیار ما گذاشته و ما فقط و فقط ملزم به پرداخت سهم انسانی خود هستیم. سهم انسانی یعنی مثلا اگر قرار است من یک بیزینس راه‌اندازی کنم، بروم دوره بیزینس بگذرانم. اما اینکه آن بیزینس علی‌رغم همه تلاش‌های من به چه نتیجه‌ای برسد، دست من نیست. شاید در میانه راه افتادم و مردم!

اینکه ما از خدا انتظارات بیهوده یا بی‌ربط داریم، به دلیل نشناختن او و گذاشتن بت‌های ذهنی به جای خدای حقیقی است.

آگاه شدن به وجود خدا، تازه ابتدای راه شناخت اوست. و او را با متدولوژی علم تجربی نمی‌توان شناخت! اما این به آن معنا نیست که برای شناخت او، هیچ متدولوژی یا راه منطقی و قابل آموزشی وجود ندارد.
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

قبلیبعدی


بازگشت به متفرقه


کاربران حاضر در این انجمن: بدون کاربران آنلاین و 22 مهمان